معنی خفگی و فشار

حل جدول

تعبیر خواب

خفگی

تعبیر خواب خفگی اگر در خواب احساس خفگی کنید، نشانه آن است که در مقابل فرد مورد علاقه خود احساس شرمساری خواهید کرد. -

فرهنگ عمید

خفگی

حالتی که به‌واسطۀ کمی اکسیژن در هوا، تغییر درجۀ فشار هوا، استنشاق گازهای سمی، و مانند آن و درنتیجه سخت شدن تنفس دست می‌دهد و گاه سبب مرگ می‌شود،


فشار

نیرویی که همراه با شدت بر کسی یا چیزی وارد شود،
[مجاز] رنج روحی یا جسمی،
(اسم مصدر) (سیاسی) اعمال خشونت در فعالیت‌های سیاسی: گروه فشار،
(اسم مصدر) [مجاز] اصرار، پافشاری،
* فشار اسمزی: (فیزیک) فشاری که بعضی مواد مانند قند، نمک، اوره با آن آب را از لای غشایی که آن‌ها را از آب جدا کرده به سوی خود می‌کشند،

لغت نامه دهخدا

خفگی

خفگی. [خ َ ف َ / ف ِ] (حامص) حالت فشردگی گلو و حبسی و تنگی نفس. (ناظم الاطباء). خبگی. خپگی. گلوگرفتگی. (یادداشت بخط مؤلف). || اضطراب. || کم هوائی جایی. || آزردگی خاطر. (ناظم الاطباء).


فشار

فشار. [ف ُ] (ع اِمص) بیهوده گویی. (منتهی الارب). هذیان و این لغت از کلام عرب نیست و از استعمالات عامه است و از آن فعل نیز سازند. (از اقرب الموارد):
این چه ژاژ است این چه کفر است و فشار
پنبه ای اندر دهان خود فشار.
مولوی.
هیچ زندانی نگوید این فشار
جز کسی کز حبس آرندش به دار.
مولوی.

فشار. [ف ِ] (اِمص، اِ) به معنی فشردن باشد. (برهان). افشار. (فرهنگ فارسی معین). || پاشیدن و ریختن. (برهان). فشردن. فشاندن. افشاندن. || سنگینی که بر روی چیز فرودآورند. (فرهنگ فارسی معین). || (اصطلاح فیزیک) نیرویی که بر یک سانتیمتر مربع سطح اثر نماید فشار نامیده می شود. برای محاسبه ٔ فشار باید وزن جسم و یا نیروی وارده را بر سطح اتکاء تقسیم نماییم. هرچه سطح اتکاء کمتر باشد فشار بر آن سطح زیادتر است و برعکس. و نیز هرچه نیرو زیادتر باشد، فشار بر سطح بیشتر است. همچنین هرچه وزن جسم زیادتر فشار حاصل بیشتر خواهد بود. فشار یک نقطه درداخل مایع با ارتفاع آن نقطه از سطح مایع متناسب است. در فشار دو قانون از ارشمیدس و پاسکال وجود دارد. (از کتب درسی فیزیک). || (نف مرخم) فشارنده. (برهان). بصورت پسوند در ترکیب آید:
شیر علم را حیات تحفه دهی تا شود
پنجه ٔ شیران شکن حلق پلنگان فشار.
خاقانی.

فشار. [ف ِ] (اِخ) دهی است از بخش زرقان شهرستان شیراز، دارای 281 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و چغندر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

مترادف و متضاد زبان فارسی

خفگی

احتقان، تنگی‌نفس، نفس‌تنگی، اختناق، خفقان

فارسی به عربی

خفگی

اختناق

فرهنگ فارسی هوشیار

خفگی

حالت فشردگی گلو و حبسی و تنگی نفس


فشار

فشردن، زور آوردن بر کسی، فشار آوردن

معادل ابجد

خفگی و فشار

1297

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری